آرامشکده

۲ مطلب در اسفند ۱۳۸۸ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

راه حل سوم

اما راه حل سوم برای اینکه هم انسان تنهایی خودش رو فراموش نکنه و هم اینکه از معایب گوشه گیری و خلوت گزینی دور بمونه اینه که اگرچه به ظاهر در میان جمع زندگی میکنه ولی در حقیقت مانوس با تنهایی خودش باشه و این خیلی سخته. شاید برای خیلیا سوال باشه که چرا پیغمبرا اکثرا قبل از اینکه به نبوت برسن چند روزی را در مکانی خلوت به عبادت میپرداختن و از مردم دوری میگزیدند؟ به نظر من دلیل این امر اینه که لازمه رسیدن به مقامات بالای معنوی و به اصطلاح فلاسفه رسیدن به حقیقت وجود، نیاز به این داره که انسان اول وجود خودش و محدوده، خصوصیات و آثار اون رو بشناسه و این امر ممکن نیست مگر اینکه انسان از غفلتهایی که معمولا در ارتباط با آدمیان دیگر براش ایجاد میشه دور بشه. و پیامبرا وقتی که این حقیقت وجودی خودشون رو میدیدند و به تبع اون وجود خدا را در معنای عالی درک میکردن، برای نبی شدن صلاحیت پیدا میکردن.

حالا شاید بعضیا بگن که پیغمبرا با اون عظمتشون برای درک وجود خودشون و درک تنهایی خودشون خلوت میگزیدن، پس چطوریه که راه حل سوم توصیه میشه؟ باید بگم که راه حل سوم تنها در موقعی مفیده که انسان به درک حداقلی از تنهایی رسیده باشه و بدونه که ارتباط با دیگران نمیتونه باعث غفلتش بشه . اگر این طور نباشه این راه جواب نمیده. شاید یکی از روشهایی که انسان بتونه این دو یعنی شرکت در اجتماع  و توجه به تنهایی خود رو همیشه داشته باشه نمازهای شبانه باشه. 

بعضی موقعا فکر میکردم که چرا اینقدر به نماز شب توصیه شده. حتما همه این رو شنیدین که آقای قاضی در سفارش به علامه طباطبایی نمیگن برو گوشه بگیر و ریاضتهای آنچنانی بکش، او به علامه میگه اگه دنیا میخوای نماز شب، اگه آخرت میخوای نماز شب. شاید دلیلش این باشه که در شب تمام غفلتها و آثار گمراه کننده قلب انسان چه غفلتهای بینایی و چه غفلتهایی طریق شنوایی بر انسان تأثیر میذاره کم میشن و انسان فقط خودش رو تنها بدون هیچگونه تعلقی احساس میکنه و با تنهایی واقعی خودش روبرو میشه، اما چه کسی میتونه در اون موقع شب انسان رو از این تنهایی درآور نجات بده؟

الابذکرالله تطمئن القلوب

عید شما مبارک

  • سید محمد رضا حسینی
  • ۰
  • ۰

ادامه ریشه یابی

راه حل دومی که بعضی دیگه برای عبور از تنهایی و به عبارت دیگه درمان اون به کار میگیرن عزلت و گوشه گیری. این افراد برای اینکه میدونن که در جامعه علی رغم اینکه افراد زیادی دور و برشون حاضر هستن و ممکنه همیشه هم دور و برشون پر از آدم باشه، باز هم انسانهای تنهایی هستن، به علت واقعی نبودن توجه افراد به ایشان و به این علت که فکر میکنن غفلتهایی از این دست نه تنها تنهایی انسان رو به طور واقعی درمان نمیکنه، بلکه موجب میشه انسان از توجه با این واقعیت وجودی خودش غافل بمونه و باعث بشه که تبعات منفی این عدم توجه گریبانگیر او بشه. البته این نظر درسته، ولی روش درمان آن نادرسته. یعنی اینکه زندگی انسان در اجتماع ممکنه باعث غفلت آدم از واقعیت وجودی خودش بشه که این امر میتونه مانع پیشرفتش بشه ولی روش غلبه بر این مشکل این نیست که آدم از اجتماع کنارهگیری کنه و به گوشه ای خلوت پناه ببره. البته نباید فراموش کرد که عزلت نشینی مزایایی هم داره. ولی بهترین راه نیست.

  • سید محمد رضا حسینی