آرامشکده

۲ مطلب در مهر ۱۳۸۶ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰
امروز مردم دینی خیلی کمند.دوست دار دین کم نیستند ،اما دوست داران دین هم اهل نیایش نیستند.شما اگر نگاه کنید میبینید اکثر مردم اهل صد یا صدو پنجاه سال گذشته ، به خصوص در کشور شیعه ، مردم اهل نیایش بودند .یعنی به اصطلاح دین دار بودند نه دین دان.ولی امروزه دین دانان خیلی بیشتر هسند.یک جوان برای این که امتحان کنکور بدهد بیشتر از بعضی از آقایان مجتهدین و علما باید اطلاعات تاریخ اسلام و این چیزها بلد باشد ،یعنی دین دتن شده است ولی دین دار نشده است.بنابراین این سوال مطرح میشود:

((دین داری ))با ((دین دانی))چه فرقی میکند؟

  • سید محمد رضا حسینی
  • ۰
  • ۰
داشتم به این فرضیه یکی از دانشمندان غربی فکر میکردم که گفته بود نیازمندیهای انسان دارای مراتبی اس که اگر هرکدام از سطوح پایین نیازهای او تامین نشو نمیتوان او را به پله بعدی برد .او سپس این نیازها را به نیازهای حیاتی و نیازهای روحی تقسیم بندی کرده بود .خود این نیازهای حیاتی و علت حیاتی رو هم به چند دسته تقسیم کرده بود .مثلا نیازهای حیاتی رو به نیاز به آب و خورد و خوراک و نیاز جنسی و..و نیازهی معنوی را به نیاز به تحسین شدن از طرف دیگران ،نیاز به علم و... تقسیم کرده بود........

جای شما خیلی خالی بود ما حدود دو هفته پیش مشرف شدیم حج عمره .برای همه دعا کردم و همچنین شما.یکی از مشکلاتی که بعضی از ما خصوصا اونایی که خیلی مذهبی ترند دارند اینه که انتظار دارند وقتی وارد مدینه یا مسجدالحرام یا حرم یکی از امامای دیگه میشن به قول معروف قالب تهی کنند و در جا از شدت خوف الهی و عشق به اهل بیت بمیرند !!!ولی چرا این طور نمیشود و حتی بدتر از آن هیچ احساسی هنگام ورود به حرمهای الهی به ما دست نمیدهد؟وقتی که شخصی از خودش انتظار دارد تحول روحی عجیبی هنگام ورود به حرم برای او رخ دهد وارد حرم می شود و احساس میکند هیچ گونه تغییری در او رخ نداده ،آنقدر از خودش ناامید میشود که گاهی خودش را سخت میشکند و به خودش میگوید حتما من خیلی آدم بدی بوده ام که این حالت دردرون من رخ نداده است.بدترین حالت ممکن وقتی رخ میدهد که فرد مذکو دیگر توانایی این که خودش را سرزنش کند را ندارد و به قول معروف تا جایی که ممکن بوده به خودش بدو بیراه گفته و دیگر اصولا امکان این عمل برای او وجود ندارد ..در این جاست که او به طور کلی خودش را رها میکند و به هر چیزی که دم دستش است گیر میدهد و به همه پرخاش میکند و نعوذ بالله حتی ممکن است به خدا و ائمه نیز بدبین شود .در صورتی من میتوانم دو عامل را برای این حالت که درون افراد خصوصا مذهبی پیدا میشود بیان کنم:

۱-اول اینکه همانطور که در بالا ذکر کردم انسانها دو نوع نیاز دارند:نیاز حیاتی و علت حیاتی.برای این که ما بتوانیم متوجه نیازهای علت حیاتی شویم باید نیازهای حیاتی خود را تا آنجا که مورد نیاز است پاسخ گفته باشی.برا مثال نمیتوان از کسی که گرسنه است انتظار داشت عابد و زاهد شود.و یا اینکه از یک جوانی که ازدواج نکرده است نمیتوانن انتظار داشت که به مراتب بالای ایمان برسد چون یکی از مهمترین نیازهای حیاتی خودش را جواب نداده است.به نظر من به همین خاطر است که در احادیث داریم هرکه ازدواج کند دو سوم دینش را حفظ کرده است.البته باید این نگته را هم بگویم که حد و حدود تامین نیازهای حیاتی را دین مشخص کرده است.

۲-به نظر من بین حظ و بهره معنوی که این گونه اماکن مقدس میتوان برد با اون حالتی که بعضی در مورد خودشون انتظار دارند و انتظار دارند که همینکه حرم خدا رو دیدند بمیرن فرق است.در هیچ روایتی هم نیومده که در هنگام دیدن اماکن مقدس شخص عاشق میمیرد و...و من این را از آسیبهایی میدونم که مداح ها با سخنان به دور از واقعیتشان در ذهن بچه ها جا انداخته اند.بنابراین هرکس باید از اول راه به خودش نگاه کنه که این تفکر را در مورد این موضوع نداشته باشه و درست جلو بره .بعد از اون اگه متوجه شد که نمیتونه حظ معقول رو در اون جور جاها ببره به نکته اول مراجعه کنه.

پیوست:۱-تعریف حظ و بهره مناسب در احادیث ما آمده است

۲-یه راه میانبر هست که اگر کسی نتونسته شرایط حیاتی رو تا حد معقولی برای خودش تامین کنه به ائمه توسل پیدا کنه به این صورت که خودشو بندازه بغل اونا و بگه من مال خودتونم و خودتون تموم زتدگیمو بگیرید دستتون......ففرو الی الله جمیعا

۳-این مسائلی که نوشتم فقط مخصوص به حرمها و..نیس بلکه در مورد هر فعالیت مذهبی میتواند صادق باشد

التماس دعا

  • سید محمد رضا حسینی