آرامشکده

۱ مطلب در خرداد ۱۳۹۲ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

وارد حوزة اصلاح‌طلبی و تفاوت‌های مبنایی که با اندیشه‌های آن‌ها دارم نمی‌شوم و فرض می‌کنم در بین اصولگراها می‌خواهم یکی از کاندیداها را انتخاب کنم. در این میان طیفی از اندیشه‌ها و عملکردها وجود دارد که به ترتیب زیر است؟

1-      یک سر طیف گروهی از اصولگرایان قرار دارند که اگرچه منتسب به اصولگرایی هستند اما به اندیشه‌های اصلاح‌طلبانه نیز تنه می‌زنند. این گروه معتقدند که اولویت اول کشور حل مسائل اقتصادی است و تمام مسائل دیگر باید در این راستا تحلیل شود. بنابراین آنچه که ما از فرهنگ، سیاست‌خارجی، سیاست داخلی و حوزه‌های اجتماعی مد نظر داریم تنها در گرو حل مشکلات اقتصادی کشور است و با برنامه‌ریزی در این قسمت و تمرکز نیروها می‌توان شاهد بود که حوزه‌های دیگر نیز شکوفایی و پیشرفت را تجربه خواهند کرد. ریشة این اندیشه یا عدم آشنایی با گفتمان انقلاب و یا تلقی لیبرال از انقلاب اسلامی است. در بهترین فرض، این رویکرد دو مشکل دارد، نخست اینکه عدالت اقتصادی که پیشرفت را نتیجه می‌دهد تنها از دل اسلام ناب بیرون خواهد آمد. مگر غیر از این است که اقتصاد گذشتة ما نسخه‌های اقتصاد لیبرال را تجربه کرده است –چه دانسته و آگاهانه و چه از سر ناچاری و یا جهالت- و این نابسامانی‌ها نتیجة قهری این نسخه‌پیچی است؟ مشکل دوم  این رویکرد در دورا‌هی‌هایی ظاهر می‌شود که مجبور به انتخاب هستیم. در این مقام چنانچه شما اولویت اقتصادی را برگزینید، شاهد قربانی شدن گفتمان اسلام ناب خواهید بود. برای مثال اگر اولویت با اقتصاد باشد، چه دلیلی بر پافشاری ما بر حمایت از مظلومان فلسطین وجود دارد، چه اینکه سازشی هرچند اندک می‌تواند اقتصاد ما را بهبود بخشد؛ حتی با زیرپاگذاشتن خون مظلومان.   البته، افقی که این انتخاب را موجب شده سرابی بیش نیست و نتیجه‌ای نخواهد داشت. تجربه این را نشان داده است.

2-      گروه دوم اما، که کمی به سر دیگر طیف نزدیک‌ترند، خود را پیرو، معتقد و مجری آموزه‌های اسلام ناب می‌دانند، اما این نیز از مقام ادعا تجاوز نمی‌کند. دلیل این است که این گروه خود تعریف روشنی از آموزه‌های گفتمان انقلاب اسلامی ندارند و ذهن آن‌ها نظم مشخصی را را در این حوزه تجربه نکرده است. بنابراین، این گروه وقتی به مرحلة انتخاب و تصمیم‌گیری می‌رسند در برخی موارد انقلابی و در موارد دیگر لیبرال جلوه می‌کنند. برای مثال چگونه ممکن است قائل به گفتمان انقلاب بود و قائل به لیبرالیسم فرهنگی، اقتصادی و غرق در هژمونی آمریکایی بود؟ یا چگونه می‌توان قائل به نظام مبتنی بر اسلام ناب شد، ولی سینه را در مقابل تیرهای فتنه‌‌ای که بنیان آن را هدف گرفته بودند، چاک نکرد؟ مناظرة سوم نمودی بود از این نوع تفکر.

3-      اما دستة سوم از اصولگرایان که نه تنها ساختار ذهنی منظمی در خصوص «اسلام انقلابی» و گفتمان «اسلام ناب محمدی» دارند، بلکه در مقام اجرا نیز معتقد به حاکمیت این گفتمان و کوتاه نیامدن از مبانی آن می‌دانند. به نظر ایشان، در نظام اسلامی، آنچه سبب رشد و تعالی می‌شود، نه اندیشه‌های لیبرال بلکه آن اندیشه‌ای است که از دل مبانی اسلام ناب استخراج شده و تطابق ساختاری با نظام اسلامی دارد. مبنای این گفتمان در یک کلمه «لااله الا الله» خلاصه می‌شود و در مقام پای گذاشتن به عرصة رفتارهای فردی و اجتماعی در «اسلام فقاهتی» نمود پیدا می‌کند. اسلامی که در آن عقل در کنار قرآن و حدیث، بال‌های پرواز و تعالی انسان هستند. اسلامی که تعالی و رشد انسان و اجتماع را نه در پیروی از اندیشه‌‌های بیگانه بلکه از طریق شناور شدن در دریای بی‌انتهای وحی می‌داند که البته این دیدگاه در جهان کنونی هزینه‌ دارد.

نمایندة گروه اخیر دکتر جلیلی است. آنچه که بر او می‌توان خرده گرفت این است که دیر به عرصة رقابت وارد شده و یا تجربة عملیاتی کردن آنچه می‌گوید را ندارد. شاید بتوان بر او خرده گرفت که در آینده مسیری انحرافی را طی خواهد کرد و یا اینکه فضای بسته‌ای را حاکم بر جامعه خواهد کرد. شاید نیز بتوان، عملکرد گذشتة او را مورد نقد قرار داد و بر این اساس آیندة او را هم پیشاپیش محکوم کرد.

به نظر من تمام این سؤالات -همانطور که در دو سه هفتة اخیر اتفاق افتاده است- را می‌توان با شناخت گفتمان انقلاب اسلامی مرتفع کرد و شاید پاسخ به هرکدام از سؤالات نیاز به نوشته‌ای جداگانه دارد.[1] اما آنچه مهم است اینکه ساختارهای دنیای مدرن آنچه را که انسان به دنبال آن است پاسخگو نیست و راه‌‌حل در اسلام ناب است که انقلاب اسلامی قدم اول آن را برداشته است. اکنون لباس نمایندگی این گفتمان در جایگاه ریاست جمهوری بر قامت سعید جلیلی اندازه می‌آید.



[1] قطعا این سؤالات نیز به شرط حیات در نوشته‌های دیگر پاسخ داده خواهد شد، اما آنجه ذهن کاوشگر خوانندگان را به پاسخ به سؤالات فوق و بسیاری دیگر از سؤالات رهنمون می‌کند، آشنایی با تفاوت‌های مبنایی است که تفاوت کاندیداهای اصولگرا را سبب شده است. در حقیقت، دید حاصل از این نوع نگاه، به همراه خود رفع سایط سؤالات را نیز در پی خواهد داشت.

  • سید محمد رضا حسینی