آرامشکده

  • ۰
  • ۰

اوضاعمان را اگر میپرسی، تفاوتی نکرده است، همچنان دلتنگی های سابقم را دارم و تغییری نکرده ام، فارغ از اینکه پیش از این دغدغه های کمتری داشتم و بیشتر به یاد تو می افتادم، ولی الان بهانه هایی برای خودم جستجو کرده ام تا دور بودن از تو را فراموش کنم. هوا همان هواست، روزگار همان روزگار، آدمها همان آدمها و فقط چهره های دور و برم عوض میشوند.  متوقف بودن نشانه رشد نکردن و ایستا ایستادن نیست، بلکه نشانه رو به عقب رفتن است. زندگی برای ما این را خواسته است و پنج سال دیگر هم اگر به این وبلاگ سری بزنم و سخن بگویم، باز دوری از تو و جستجوی عشق و است و همین اوضاع....

  • سید محمد رضا حسینی
  • ۰
  • ۰


من یکی از زائران حج تمتع امسال هستم که با کاروان بعثه به حج مشرف شده‌ام. آنچه ذیلا مینویسم حاصل مشاهدات بنده از حادثه منا است. البته در برخی از صحنه‌ها شخصا حضور نداشتم که حاصل شنیدهای بنده از همراهانم است که مستقیما در صحنه بوده‌اند و آن را روایت کرده‌اند.

1-      شب قبل از حادثه منا، در مشعرالحرام وقوف داشتیم و افرادی که به حج مشرف شده‌اند، مطلع هستند که حجاج موظف هستند شب عید قربان را در مشعر وقوف داشته باشند و با طلوع آفتاب مشعر را به سمت منا ترک کنند. طلوع آفتاب ساعت 6 و 10 دقیقه بود و در این هنگام بود که سیل حاجیان تکبیرگویان به سمت منا حرکت کردند. لازم است توضیح بدهم که در منطقه مشعر، جایگاه‌های خاصی برای وقوف حجاج کشورهای مختلف تعبیه شده است که نزدیک‌ترین جایگاه به حد خروجی مشعر، جایگاه آفریقای غیر عربی است. به دلیل اینکه، اتوبوس ما محل استقرار گروه ایران را نمی‌دانست، ما را در همین منطقه یعنی انتهاب حد مشعر پیاده کرده بود و بنابراین در هنگام خروج از مشعر، ما با زائران آفریقای غیرعربی که عمدتا از کشورهای نتیجریه، نیجر، ساحل عاجل، غنا و .. هستند همراه شدیم. ویژگی اصلی این مردمان، ساده دل بودن، قدرت بدنی بالا، جثه‌های بزرگ و رنگین پوست بودن آن‌ها است. در هنگام ورود به منا، همراهان بنده دو دسته شدند، گروهی ترجیح دادند که مستقیما به جمرات رفته و اعمال خود را انجام دهند، که به واسطه طی مسافت 3 کیلومتری با هوله احرام که گرما را جذب می‌کند و باقی ماندن مسافتی در همین حدود و شاید یک کیلومتر کمتر، این مسئله سخت می‌نمود. گروه دوم و از جمله خود بنده ترجیح دادیم که به چادرهای کاروان‌های ایران که در ابتدای منطقه منا مستقر بود مراجعه کرده و پس از صرف صبحانه به اعمال بپردازیم.

  • سید محمد رضا حسینی
  • ۰
  • ۰

آنچه در اجرای توافقنامه ژنو گرفته ایم(به زبان ساده):
1- طبق تحریمها, کشورهای وارد کنندده نفت ایران باید در بازه های زمانی شش ماهه میزان واردات نفت از ایران را کاهش دهند, در توافقنامه گفتند که این کاهش برای شش ماه متوقف میشود.
2- تحریمهای مربوط به حمل و نقل نفت: طبق تحریمهای اتحادیه اروپا, حمل و نقل نفت ایران بیمه نمیشد و بنابراین صادرات نفت مشکل داشت. البته این مشکل با ارائه بیمه های جایگزین این مشکل رفع شده بود. و ایران سال گذشته در سقف تحریمها نفت صادر کرده بود.
3- تحریمهای مربوط به دریافت پول نفت, که مهمترین بخش تحریم و مربوط به تحریم بانکهای ایرانی و بانک مرکزی است. بطوری که هیچ بانکی اجازه نقل و انتقال پول ناشی از فروش نفت را ندارد (درچهارچوب تحریمها), این تحریم که مهمترین تحریم است, هنوز به قوت خودش باقی است و تنها 4.2 میلیارد دلار از پولها آزاد شده است که در هشت قسط پرداخت میشود. تخمین ها از پول های بلوکه شده متفاوت است و تا 33 میلیارد دلار هم تخمین زده شده است.
بنابراین, پولهایمان را بلوکه کرده اند و پس نمیدهند. در این شش ماه هم هرچه نفت بفروشیم باز پس نمیدهند.
3- برداشته شدن تحریم طلا: به دلیل تحریم بانکی که وجود دارد, امکان خرید و فروش طلا وجود ندارد, پس عملا لغو این تحریم بیهوده است.
4- برداشته شدن تحریم پتروشیمی: اثر تحریمها بر پتروشیمی ناچیز و اثبات نشده است. طبق آمار صادرات محصولات پتروشیمی در سال 90, 14 میلیارد دلار بوده که در سال 91 همزمان با اعمال تحریم به 11 میلیارد دلار رسید که البته بخشی از این کاهش به دلیل عرضه این محصولات در بورس کالا بوده است. در شش ماهه نخست 92 بیش از 5 میلیارد دلار صادرات داشته ایم.
5- کانال مالی برای اقلام بشر دوستانه قبلا تحریم نبوده است که بخواهد لغو شود, بنابراین لغو تحریم در توافقنامه معنی ندارد و امتیازی نیست.
6- لغو تحریم خودرو و قطعات آن در موردش اطلاعات ندارم
7- در مورد لغو تحریم هواپیما و قطعات آن هم اطلاعات ندارم
پس چیزی که طبق اطلاعات من بدست آوردیم: همون چهار میلیارد در هشت قسطه و واقعا ساختار اصلی تحریمها که بحث تحریمهای بانکیه دست نخورده باقی مونده.
8- اینکه بعضی میگن حق غنی سازی در توافقنامه به رسمیت شمرده شده هم بی معنا است, بلکه حق برخورداری از انرژی هسته ای که با غنی سازی فرق میکنه مورد توجه قرار گرفته.
سعی میکنم در مورد آنچه که داده ایم هم بنویسم که حداقل ذهن خودم منظم بشه.

  • سید محمد رضا حسینی
  • ۰
  • ۰

هر زمان نو می شود دنیا و ما                             بی خبر از نو شدن اندر بقا
بس تو را هر لحظه مرگ و رجعتی است                مصطفی فرمود دنیا ساعتی است
آزمودم مرگ من در زندگی است                         جملگی این زندگی پایندگی است
این جهان زندان و ما زندانیان                             حفره کن زندان و خود را وارهان

  • سید محمد رضا حسینی
  • ۰
  • ۰

وارد حوزة اصلاح‌طلبی و تفاوت‌های مبنایی که با اندیشه‌های آن‌ها دارم نمی‌شوم و فرض می‌کنم در بین اصولگراها می‌خواهم یکی از کاندیداها را انتخاب کنم. در این میان طیفی از اندیشه‌ها و عملکردها وجود دارد که به ترتیب زیر است؟

1-      یک سر طیف گروهی از اصولگرایان قرار دارند که اگرچه منتسب به اصولگرایی هستند اما به اندیشه‌های اصلاح‌طلبانه نیز تنه می‌زنند. این گروه معتقدند که اولویت اول کشور حل مسائل اقتصادی است و تمام مسائل دیگر باید در این راستا تحلیل شود. بنابراین آنچه که ما از فرهنگ، سیاست‌خارجی، سیاست داخلی و حوزه‌های اجتماعی مد نظر داریم تنها در گرو حل مشکلات اقتصادی کشور است و با برنامه‌ریزی در این قسمت و تمرکز نیروها می‌توان شاهد بود که حوزه‌های دیگر نیز شکوفایی و پیشرفت را تجربه خواهند کرد. ریشة این اندیشه یا عدم آشنایی با گفتمان انقلاب و یا تلقی لیبرال از انقلاب اسلامی است. در بهترین فرض، این رویکرد دو مشکل دارد، نخست اینکه عدالت اقتصادی که پیشرفت را نتیجه می‌دهد تنها از دل اسلام ناب بیرون خواهد آمد. مگر غیر از این است که اقتصاد گذشتة ما نسخه‌های اقتصاد لیبرال را تجربه کرده است –چه دانسته و آگاهانه و چه از سر ناچاری و یا جهالت- و این نابسامانی‌ها نتیجة قهری این نسخه‌پیچی است؟ مشکل دوم  این رویکرد در دورا‌هی‌هایی ظاهر می‌شود که مجبور به انتخاب هستیم. در این مقام چنانچه شما اولویت اقتصادی را برگزینید، شاهد قربانی شدن گفتمان اسلام ناب خواهید بود. برای مثال اگر اولویت با اقتصاد باشد، چه دلیلی بر پافشاری ما بر حمایت از مظلومان فلسطین وجود دارد، چه اینکه سازشی هرچند اندک می‌تواند اقتصاد ما را بهبود بخشد؛ حتی با زیرپاگذاشتن خون مظلومان.   البته، افقی که این انتخاب را موجب شده سرابی بیش نیست و نتیجه‌ای نخواهد داشت. تجربه این را نشان داده است.

2-      گروه دوم اما، که کمی به سر دیگر طیف نزدیک‌ترند، خود را پیرو، معتقد و مجری آموزه‌های اسلام ناب می‌دانند، اما این نیز از مقام ادعا تجاوز نمی‌کند. دلیل این است که این گروه خود تعریف روشنی از آموزه‌های گفتمان انقلاب اسلامی ندارند و ذهن آن‌ها نظم مشخصی را را در این حوزه تجربه نکرده است. بنابراین، این گروه وقتی به مرحلة انتخاب و تصمیم‌گیری می‌رسند در برخی موارد انقلابی و در موارد دیگر لیبرال جلوه می‌کنند. برای مثال چگونه ممکن است قائل به گفتمان انقلاب بود و قائل به لیبرالیسم فرهنگی، اقتصادی و غرق در هژمونی آمریکایی بود؟ یا چگونه می‌توان قائل به نظام مبتنی بر اسلام ناب شد، ولی سینه را در مقابل تیرهای فتنه‌‌ای که بنیان آن را هدف گرفته بودند، چاک نکرد؟ مناظرة سوم نمودی بود از این نوع تفکر.

3-      اما دستة سوم از اصولگرایان که نه تنها ساختار ذهنی منظمی در خصوص «اسلام انقلابی» و گفتمان «اسلام ناب محمدی» دارند، بلکه در مقام اجرا نیز معتقد به حاکمیت این گفتمان و کوتاه نیامدن از مبانی آن می‌دانند. به نظر ایشان، در نظام اسلامی، آنچه سبب رشد و تعالی می‌شود، نه اندیشه‌های لیبرال بلکه آن اندیشه‌ای است که از دل مبانی اسلام ناب استخراج شده و تطابق ساختاری با نظام اسلامی دارد. مبنای این گفتمان در یک کلمه «لااله الا الله» خلاصه می‌شود و در مقام پای گذاشتن به عرصة رفتارهای فردی و اجتماعی در «اسلام فقاهتی» نمود پیدا می‌کند. اسلامی که در آن عقل در کنار قرآن و حدیث، بال‌های پرواز و تعالی انسان هستند. اسلامی که تعالی و رشد انسان و اجتماع را نه در پیروی از اندیشه‌‌های بیگانه بلکه از طریق شناور شدن در دریای بی‌انتهای وحی می‌داند که البته این دیدگاه در جهان کنونی هزینه‌ دارد.

نمایندة گروه اخیر دکتر جلیلی است. آنچه که بر او می‌توان خرده گرفت این است که دیر به عرصة رقابت وارد شده و یا تجربة عملیاتی کردن آنچه می‌گوید را ندارد. شاید بتوان بر او خرده گرفت که در آینده مسیری انحرافی را طی خواهد کرد و یا اینکه فضای بسته‌ای را حاکم بر جامعه خواهد کرد. شاید نیز بتوان، عملکرد گذشتة او را مورد نقد قرار داد و بر این اساس آیندة او را هم پیشاپیش محکوم کرد.

به نظر من تمام این سؤالات -همانطور که در دو سه هفتة اخیر اتفاق افتاده است- را می‌توان با شناخت گفتمان انقلاب اسلامی مرتفع کرد و شاید پاسخ به هرکدام از سؤالات نیاز به نوشته‌ای جداگانه دارد.[1] اما آنچه مهم است اینکه ساختارهای دنیای مدرن آنچه را که انسان به دنبال آن است پاسخگو نیست و راه‌‌حل در اسلام ناب است که انقلاب اسلامی قدم اول آن را برداشته است. اکنون لباس نمایندگی این گفتمان در جایگاه ریاست جمهوری بر قامت سعید جلیلی اندازه می‌آید.



[1] قطعا این سؤالات نیز به شرط حیات در نوشته‌های دیگر پاسخ داده خواهد شد، اما آنجه ذهن کاوشگر خوانندگان را به پاسخ به سؤالات فوق و بسیاری دیگر از سؤالات رهنمون می‌کند، آشنایی با تفاوت‌های مبنایی است که تفاوت کاندیداهای اصولگرا را سبب شده است. در حقیقت، دید حاصل از این نوع نگاه، به همراه خود رفع سایط سؤالات را نیز در پی خواهد داشت.

  • سید محمد رضا حسینی
  • ۰
  • ۰

اتوبوس

توی اتوبوس نشسته بودم داشتم میرفتم سر کار یهو یه آدمی که به نظر میرسید معلوله وارد اتوبوس شد با یه گونی جوراب و دستمال کاغذی و .... شروع کرد تبلیغ برای فروش وسایلش:

دونه ای پونصد تومنه به اندازه یه نون بربری. به خدا من گدا نیستم با این حالم اومدم اینا رو بفروشم تا افتخار جامعه باشم (عین جملشه) نمیخواستم سربار جامعه باشم.

هیشکی واکنشی نشان نداد. در حالی که روش به خانما بود همش داد میکشید. انصافا صداش خیلی بلند بود...

به حرمت امشب که شب شهادته حضرت زهراست یه دونه بخرید. بعنی توی این همه آدم یکی پیدا نمیشه یدونه از اینا از من بخره.. حضرت زهرا گردنبندش رو داد به فقیر یعنی شما نمیخواید پونصد تومن کمک کنید.

مردم هاج و واج مونده بودن. هرکی یه چیزی میگفت. انگار درون همه یه کشمکشی به وجود اومده بود. یکی میگفت بابا صدا تو بیار پایین سرمون درد گرفت... یکی میگفت ببین چطوری داره سوء استفاده میکنه به خاطر یه لقمه نون. یکی میگفت اینقدر به مردم دروغ گفتن که هیشکی باور نمیکنه.. یکی دیگه گفت بابا اینا همش الکیه. همشون با هم خوب بودن. این مراسم و تحریفات و بعد از زمان پیغمبر وارد کردن و... خلاصه هر کی درون خودش رو نشون میداد.

مرد جوراب فروش ادامه داد: یعنی تو دل هیچ کدوم از شما عشق حضرت رهرا وجود نداره تا اینکه یه دونه از اینا بخره؟ یعنی نمیخواید پونصد تومن به عشق حضرت زهرا بدید؟

پسری که موهاش را خروسی درست کرده بود و حدود 21 سالش بود یهو گفت آقا همش چند همش رو هم چند؟ بیا من همش رو میخرم . بیا بریم بیرون کارت میکشم همش رو میخرم. دستمال کاغذیات رو هم نمیخوام واسه خودت. چرا حضرت رهرا رو میاری وسط؟ آقا من ماتم برد. شرمنده شدم از خودم شرمنده! مرد بود, مرد!

نمیدونم چرا وقتی داشتم از اتوبوس پیاده میشدم همش یاد سیاستمدارامون میفتادم. نمیدونم!

  • سید محمد رضا حسینی
  • ۰
  • ۰

دو ماهی بود که خیلی سرم شلوغ بود نتونستم مطلب بنویسم. بالاخره جشن ازدواج ما هم برگزار شد روز 4 اسفند ماه. سال خوبی بود. مخصوصا اینکه امام رضا یکی دیگه از حاجتامو براورده کرد! اگه قسمت بشه باز هم امسال مثل سالهای پیش سال تحویل پیش امام رضا باشم. البته امسال دو نفری. همه رو دعا میکنم. ایشالا قسمت شما بشه. پیشاپیش عیدتون هم مبارک. همه ارزوهای خوب را براتون از خدا میخام. ایشالا سال بعد بتونم مطلب بیشتر و بهتر بنویسم.

  • سید محمد رضا حسینی
  • ۰
  • ۰

علی اکبر

از مصحفِ تنت این آیه‌های ریخته را چگونه جمع کنم سوی خیمه‌ها ببرم؟!

  • سید محمد رضا حسینی
  • ۰
  • ۰

ازدواج

وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ

بخت ما هم واشد! بیست و چهارم آبان نود. عید غدیر. یا علی

  • سید محمد رضا حسینی
  • ۰
  • ۰

ننگ خاتون

ویژه نامه خاتون رو صبح امروز دیدم . اینقدر ناراحت شدم که تا دو ساعت خوابم نبرد. نمیدونم واقعا چه اتفاقی داره میفته. جالب اینه که بعضی از حزب اللهیا + دلیل مخالفت با این نشریه رو سیاسی میدونن. ولی ای کاش که یکم دقیقتر نگاه میکردن

مهمترین مطلبی که در مورد این ویژه نامه بولد شده و روی اون تمرکز شده مصاحبه ای بوده که با کلهر که زمانی مشاوره رسانه ای رییس جمهور بوده انجام شده و او گفته که چادر مشکی رو ناصرالدین شاه از انگلستان اورده. اما وقعا این مطلب تو این ویژه نامه اینقدر کوچیکه که اگه قرار بود بهش پرداخته بشه شاید اخرین بود.

ولی به نظر من مهمتر از اینا تزریق شدید اندیشه های لیبرالیستی و فمینیستی در قالب انتشار این نشریه است.تفکرات لیبرالیستی احمدی نژاد جای جای این نشریه دیده میشه. اینکه کلی تاکید شده که حجاب مشکل زنان امروز ما نیست. یا پوشش و رنگ مو و... مشکل امروز ما نیست. یا اینکه شما مشکلات معیشیت مردم رو حل کنید به این مسائل کاری نداشته باشید. واقعا حکومت اسلامی و انقلاب اسلامی برای تامین کردن معیشت افراد بود؟ یا ما میخواستیم احکام اسلام رو پیاده کنیم؟ این اثر میذاره توی ذهن خواننده. اصلا ما با اصلاح طلبا برای چی مخالف بودیم. برای این دیدشون نسبت به اسلام و احکامش .حالا این اقا اومده دقیقا داره همون روش رو ادامه میده. منتها منافقانه تر اومده. یه حکومت عرف گرا شبیه حکومت ترکیه. که سعی داره احکام دینی رو بر اساس اونچه عرف میگه تفسیر کنه.

اما رویکردهای فمینیستیش خیلی بدتره. طبیعتا در این ویژه نامه ها از افرادی به عنوان افراد نمونه و الگو نام برده میشه. اما اینجا در این نظریه فرد الگوی ما کیه؟ سراسر ویژه نامه رو که نگاه میکنی یه مادر رو که به عنوان الگو معرفی شده باشه پیدا نمیکنی. الگوهایی که معرفی شدن کیان؟ وزیر بهداشت که یادم نمیاد پارسال بود یا پیارسال که گزارشگر ازش پرسید اخرین باری که شما در خانه غذا درست کردید کی بود. اون موقع گفت ماه رمضون پارسال. بعد همکارش به شوخی گفت که اقاشون براشون غذا درست میکنن! یا در یکی دیگه از برنامه ها وقتی از مهمترین مشکل دختران امروز ما ازشون سوال کردن ایشون گفتن بزرگترین مشکلشون شغل و اشتغاله. الگوی دوم فاطمه بداغی. الگوی سوم نسرین سلطانخواه. الگوهای دیگه خانم های ما دیگه کیا هستند؟ هرکی بیشتر یکی رو توی یه مسابقه زده باشه. هرکی بیشتر تیرش پرواز کرده باشه. هرکی کاراش عجیبتر باشه تا اسمش تو کتاب گینس ثبت بشه. این یک دید رو به خواننده منتقل میکنه: زن موفق مساوی مادر موفق نیست. زن موفق اون کسیه که تو کنکور رتبه اورده باشه. مقام داشته باشه . مسئول باشه. وکیل باشه و... نتیجه اون چیزی خواهد بود که در غرب داریم میبینیم.اینجا را ببینید

واقعا حق بهم میدید که وقتی این مطالب رو مینویسم گریه کنم یانه؟ کجا رفتن مادرای ما که جامعه رو تربیت کنن؟ چی شد وقتی امام میگفت که نقش زن تربیت جامعه است؟ این الگویی که چند ماهه که اصلا خونش نبوده که بخاد غذا درست کنه، میتونه انسان تربیت کنه؟ نسل آینده ما چه انسانهایی خواهند بود؟ کجاس اون مادری که مطهری و بهشتی و خمینی و خامنه ای تربیت میکنه؟ این خانم سلطانخواهه اون مادر؟ افتخار حضرت زهرا این بود که مقام و منصب حکومتی داشت یا افتخارش این بود که انسان شد و انسان ساختت

خانمهای الگو. بله درست گفتید چادرهایتان را از سرتون بردارید که که چادر سرکردن شما رو مومن نمیکنه.

ایا ننگ نیست بر مسئول جمهوری اسلامی که بزرگترین افتخار ج.ا در بخش زنان رو افزایش ورودیهای دانشگاه این جنس بدونه؟ یا تعدا مدالهایی که اوردن رو به رخ بکشه؟

ولی تبریک هم میگم به این اقایان به اصطلاح لیبرال که میدونن پاشنه اشیل ما کجاس و دارن کجا رو میزنن. زنان ما اگه منحرف بشن، تربیت جامعه مون منحرف میشه و فاتحمون خوندس. من که نمیدونم باید چیکار کنم . اگه تونستید کمک بدید. یاعلی

http://alef.ir/1388/content/view/114606
  • سید محمد رضا حسینی